سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کدام راه یافته ترند؟!

زاهدی گوید: جواب سه نفر مرا سخت تکان داد.
اول: مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد.
او گفت: ای شیخ خدا می داند که فردا حال من و تو چه خواهد بود!
دوم: مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده ای گل الود می رفت.
 به او گفتم قدم ثابت بردار تا نلغزی.
گفت:من بلغزم باکی نیست. بهوش باش تو نلغزی شیخ! که جماعتی از پی تو خواهند لغزید.
سوم : زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت می کرد. گفتم اول
 رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.
گفت: من که غرق خواهش دنیا هستم، چنان از خود بی خود شده ام که از خود خبرم نیست؛ تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟






تاریخ : چهارشنبه 94/1/19 | 7:13 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروز | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


کد موسیقی برای وبلاگ