یا علی موسیَ الرّضا، آقا، به دادم می رسی؟
بلبلی شوریده ام، آیا، به دادم می رسی؟
تالیِ آیاتِ حق، زنجیره یِ توحیدونور
زاده ی بَدرُالدُّ جی، مولا ، به دادم می
رسی؟
وامدارت هستم و جانم بسی نا قابل است
واسطه سازم جوادت را به دادم می رسی؟
درخمارجرعه ای ازحوضِ کوثرمانده ام
ساقیا با ساغرصهبا به دادم می رسی؟
مستِ آن پیمانه ی نابِ اََلـَستم ؛ یا رضا
می کنی جانِ مرا احیا؟، به دادم می رسی؟
با هَـزاران ِغزلها سرخوشم درانجمن
کرده است عشقت مرا شیدا ، به دادم می رسی؟
این شرافت بس که هم نام وغلامت گشته ام
جان نثارم ، حضرتِ والا به دادم می رسی؟
گوشه ی چشمی نظربر«مهدوی» می افکنی؟
درصراط آن محشرکُبرا به دادم می رسی؟
با ادای شاعری در واژه ها افتاده ام
خود شدم مغلوبِ این دعوا، به دادم می رسی؟
خواهدآمد با یدو بیضای موسای کلیم
خواهدآمد ناخدای با خدا دل بد مکن
خواهد آمد معنیِ آن آیه ی «اَم مَن یُجیب»
خواهدآمدآیه ی مشکل گشا دل بد مکن
خواهدآمد فارس رخش سپید نور وطور
خواهدآمد همرهِ بادِصبا، دل بد مکن
فاش گوید واژه ی «یالَیتَنی کُنتُ مَعَک»
پاسخِ «هَل مِن مُعینِ»کربلا دل بد مکن
می تراود صوتِ قرآن از لبان چون دُرَش
خواهد آمد مُقتدایِ «هَل اَتی» دل بد مکن
خواهدآمد آتنای ربّنای هرقنوت
خواهدآمد زاده ی خَیرُالنّسا دل بد مکن
ما که دل آکنده داریم ازامید وصل او
آخرین
حجِّ پیمبر بودو جانها منسجم
درستیغ ظهر صحرا قد به قامت می
رسد
درمیانِ
آسمان هاتف صدا زد یانبی
بشنو اکنون برتوآن پیکِ
بلاغت می رسد
پس
دعای والِ مَن والاهُ وَانصُر مَن نَصَر
در پی ِ اَذکار ِ احمد در
نهایت می رسد[1]
برتوای
شیعه دوصد تبریک وفیض وتهنیت
چون که عیدِ آن قَسیم ِنارُ
وجَنّت می رسد
هرکه
را حُبِّ عَلی در دل بُـوَد آتش حرام
تا قیامت با نبی بهرش حمایت می
رسد
شاهدش
مَن کُنتُ مولای رسولُ اللهِ ماست
بعد از آن هذاعَلیٌّ تحتِ
رایت می رسد
پس
دعای والِ مَن والاهُ وَانصُر مَن نَصَر
در پی ِ اَذکار ِ احمد در
نهایت می رسد
2- آی? بلاغت: سور? مائده آی? 67 یا اَیُهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ
اِلَیکَ مِن رَبِّک وَ اِن لَم تَفعَل وَما بَلَّغتَ رسالَتَه واللهُ
یَعصِمُکَ مِنَ النّاس : ای پیغمبر آنچه ازخدابرتونازل شدبه خلق برسان که
اگرنرسانی تبلیغ رسالت واداء وظیفه نکرده ای وخدا تورا ازشرّمردمان محفوظ خواهد
داشت.
حدیث معروف
ولایت: مَن کُنتُ مَولاهُ
فَـهذاعَلیّ مَولاهُ اَلّهُمَّ والِ مَن والاه وَعادِ مَن عاداهُ وَانصُرمَن
نَصرَهُ وَاخضُل مَن خَذَلَهُ: هرکس رامن مولایم ، علی مولای اوست. خداوندا کسانی
که علی را دوست دارند ، آنان را دوست بدار؛ وکسانی که اورادشمن بدارند دشمن دار.
خدایا یارانِ علی را یاری کن ، دشمنانِ علی را خواروذلیل نما واو را محورحق
قراربده :(فرازهائی ازتاریخ اسلام- استادجعفرسبحانی)
درهجر یار
تـاسـیر نبـینم رُخـت
ای یـار نمـیرم
کـوسَـت
نـزنـم بـرســرِ بـازار نمـیرم
در پـرتـوِ عشقـت اگـرم
بـال بسـوزد
پروانه
صفت درپی اسرارنمیرم
دل درکـف
معشـوق دگـر؟!، نـه، نسپارم
از من بـِبَـــراین
دل که بدهکار نمـیرم
بارانِ دوچشمان ترم
جوی روان است
ناکام تماشای رّخت زار نمـیرم
رنجیده به در دوخته
ام دیده ی گریان
بازآی که با این تنِ
تب دار نمیرم
دل، بسته ی زُلفِ شکن
اندرشکن توست
دستی به سرافشان که گرفتارنمیرم
خون شد بَصَرازهجرتوای
یوسفِ زهرا
بازآی که بادیده ی
خونبارنمیرم
تاکی زحجابِ گنه ام
روی بپوشی
شرمم بُوَدارعاقل
وهشیار نمـیرم
درغیبتِ کُبرایِ
توعمرم به سرآمد
باشدکه دراین دوره ی دَوّار نمیرم
ای گل موسای طاها، خواهر موسی الرّضا
فاطمه؛ معصومه ی، محبوبه ی بنـتُ الهُـدا
روزمیلاد تودردلهای ما جشنی به پاست
زاده ی شَمسُ الضُّحی، بَدرُالدُّجی،کـَهفُ التـُّـقی
بارگاهت قبله ی حاجاتِ ما باشد به قم
می درخشد برنگین وتارکِ ایرانِ ما
شافع روزجزایم شو؛ غلامت بوده ام
روزوشب ذکرم بوَد: یارَبَّـنا اِغـفِـرلنا
اِشفـَعی صَدری لِمَـن ذ َا لمَهدَوی؛بانوی من
کـانَ کـَنـزُالمَـدفـَنـَت فِیِ القـُمِّ مَهــدُ
الاَتـقــیا