تلفن های همراهی که نباید بخرید
ب سایت معتبر فونآرنا فهرست تلفنهای همراه ضعیف سال 2014 را که نباید دنبال خرید آنها رفت منتشر کرد.
این فهرست شامل گوشیهای تلفنهمراه زیر است : 1- HTC Desire 310 علت انتخاب : قیمت بالا نسبت به امکاناتی که دارد 2- Nokia X (اولین گوشی اندرویدی نوکیا) علت انتخاب : سخت افزار بسیار ضعیف 3- Alcatel OneTouch علت انتخاب : قیمت بالا نسبت به امکاناتی که دارد 4- Sony Xperia M2 علت انتخاب : قیمت بالا نسبت به امکاناتی که دارد 5- Samsung Galaxy Grand Neo علت انتخاب : سخت افزارهای ضعیف / نمایشگر بی کیفیت / قیمت بالا 6- Sony Xperia E1 علت انتخاب : بدنه ضعیف / سخت افزار های ضعیف 7- Samsung Galaxy Ace Style علت انتخاب : سخت افزارهای ضعیف / نمایشگر بی کیفیت / طراحی تکراری و نامناسب
از طبیعت می توان درس های بسیاری گرفت. تا به حال نگاهـــــی به یک درخت ســــــیب انداخته اید؟ شاید با یک حساب سر انگشتی از ظاهر درخت به این نتیجه برسید که پانصد سیب روی درخت قرار دارد که هر کدام حاوی دست کم ده دانه اند. چند ثانیه تمرکز کنید و یک ضرب ساده انجام دهید، به این نتیجه می رسید که در درون میوه های یک درخت سیب دانه های زیادی وجود دارد. حال ممکن است این سوال در ذهن شما خطور کند که « چرا این همه دانه لازم است تا فقط چند درخت دیگر اضافه شود؟ » در این زمان طبیعت به ما نکته ای می آموزد: « اکثر دانه ها هرگز رشد نمی کنند. پس اگر واقعاً می خواهید چیزی اتفاق بیفتر، بهتر است بیش از یکبار تلاش کنید.» از این مطلب می توان این نتایج را بدست آورد: - باید در بیست مصاحبه شرکت کنید تا یک شغل بدست آوری. - باید با چهل نفر مصاحبه کنید تا یک فرد مناسب استخدام را برای کارتان استخدام کنید. - باید با پنجاه نفر صحبت کنید تا یک ماشین، خانه، جاروبرقی، بیمه و یا حتی ایده ات را بفروش برسانی. - باید با صد نفر آشنا شوید تا یک رفیق شفیق پیدا کنید. وقتی که « قانون دانه » را درک کنیم دیگر ناامید نمی شویم و به راحتی احساس شکست نمی کنیم. قوانین طبیعت را باید درک کرد و از آنها درس گرفت. در کلام آخر: افراد موفق هر چه بیشتر شکست می خورند، دانه های بیشتری می کارند...
همه ما خیلی وقت ها لیستی از کارهایی که باید انجام بدهیم آماده می کنیم. اما در مورد کارهایی که باید از آنها دست بکشیم چطور؟ افراد موفق کارهایی که در زیر عنوان می کنیم را انجام نمی دهند اما این احتمال وجود دارد که شما هنوز انجامشان می دهید. همین امروز تصمیم بگیرید و این کارها را به لیست کارهای کنار گذاشتنی اضافه کنید. 1- بهانه آوردن: افراد موفق دیگران را مقصر نمی کنند و بهانه نمی آورند و از بدشانسی شان شکایت نمی کنند. آنها مسئولیت کامل زندگی خود را بر عهده می گیرند. آنها می دانند که موفقیت و شکست در دستان خود آنهاست. پس سعی نکنید خود را قربانی جلوه دهید یا بهانه بیاورید. 2- بی مقصد پیش رفتن: افراد موفق برنامه دارند. زندگی آنها جهت و مقصد دارد. هیچوقت بی اراده کاری نمی کنند و بی مقصد پیش نمی روند به امید اینکه بهترین ها برایشان اتفاق بیفتد. آنها برای خود هدف تعیین می کنند و بعد برای رسیدن به آن برنامه ریزی می کنند. اگر شما از آن دسته آدمهای هر چه پیش آید خوش آید هستید، از این رویکرد دست بکشید و شروع به برنامه ریزی کنید. 3- تمام روز نشستن پای کامپیوتر " بدتر از آن تلویزیون": درست است که کارهایی مهم زیادی را می توانید پشت کامپیوتر انجام دهید اما نباید همه روزتان را به آن بگذارید. بیرون رفته و با آدمها ملاقات کنید. 4- به تأخیر انداختن کارها: تعویق در کارها دشمن موفقیت است. روی هدفتان تصمیم بگیرید، کارهایی که باید انجام دهید را لیست کرده ، اولویت بندی نموده و آغاز به کار کنید. 5- فقط انجام کارهای ساده: برای چه کارهایی بیشتر وقت می گذارید؟ کارهای مهم، فوری یا کارهای ساده روزانه؟ اگر بیشتر وقت خود را به کارهای جزئی و کم اهمیت می گذارنید، باید روند خود را تغییر دهید. باید اول روی کارهای مهمتر تمرکز کنید، کارهایی که شما را به سمت هدفتان پیش می برند. تا جاییکه می توانید کارها و فعالیت های بی ارزش را نادیده بگیرید. 6- نشستن در جلسات بیهوده: آیا در محل کار وقتتان را در جلسات بی ارزش تلف می کنید؟ خیلی از کارمندان شرکت ها این وضعیت را دارند. هر جلسه ای باید یک هدف، دستور کار و یک مدیر ماهر داشته باشد که کمک کند جلسه از هدف اصلی خود دور نشده و روی همان متمرکز بماند. در جلسات بیهوده و ضعیف شرکت نکنید- فقط خلاصه آن را از دیگران بگیرید. 7- محدود کردن جاه طلبی هایتان: افراد موفق باور شگرفی به خود دارند و جاه طلب هستند و استانداردهای بالایی برای خود رد نظر می گیرند. آیا شما خودتان را پایین می کشید؟ اعتماد به نفستان را از دست داده اید؟ از اول شروع کنید. برای خودتان اهداف بلند پروازانه تعیین کنید. مهارت ها ، استعدادها و دستاوردهایتان را به خود یادآور شوید و هر روز به خودتان انگیزه بدهید. اگر بتوانید از فعالیت های بی ارزش و منفی که انجام می دهید دست بکشید، خود را به موفقیت نزدیک تر خواهید کرد. از انجام کارهایی که می دانید فقط وقتتان را تلف می کند خودداری کنید و شروع به ساخت موفقیتتان کنید.
کار بزرگ ما این نیست که ببینیم از دور چه کور سویی دیده می شود، کار بزرگ این است که آنچه را در نزدیک خود در اختیار داریم مورد استفاده قرار دهیم. انواع بادهای مخالف: بادهای مخالف در تجارت و در زندگی شخصی از منابع متعددی ناشی می شوند. منبع اصلی باد مخالف سایر مردم هستند. آن ها شما را ناامید می کنند. فریبمان می دهند، به شما خیانت می کنند، در حد انتظارات و توقع شما حاضر نمی شوند. خود را بی صلاحیت و بی تفاوت نشان می دهند. اگر انتظار داشته باشید همه ی اشخاصی که با آنها روبه رو می شوید، باهوش، با صلاحیت و صادق باشند، با چالش های قابل ملاحظه ای روبه رو می گردید. مشتریان شما منبع مهم باد مخالف هستند. وقتی فعالیت جدیدی را شروع می کنید، متوجه می شوید که وادار کردن مشتریان به خرید در بار نخست چقدر دشوار است. می بینید که چقدر دشوار است که مشتریان خود را راضی کنید که به جای خرید از عرضه کنندگان قبلی از شما خرید کنند. اغلب مشتریان حوزه های امن قبلی خود را جست و جو می کنند. آن ها به تبعیت از قانون بی حالی ترجیح می دهند از همان عرضه کننده ی قبلی خرید کنند و این در حالی است که ممکن است کالای شما برتر و بهتر باشد. مشتریانتان شما را ناامید می کنند، به این شکل که کمتر از حدی که از آن ها انتظار دارید از شما خرید می کنند، کندتر از زمانی که می خواهید پولش را می پردازید و بیش از حدی که انتظار دارید شکایت می کنند. ممکن است به این نتیجه برسید قیمتی که بر کالای خود گذاشته اید نمی توانید در بازار با قیمت های موجود رقابت کند. این مشکلات و این چالش ها طبیعی هستند. وظیفه ی شما این است که به شکلی واقع بینانه با آن ها برخورد کنید. به خاطر داشته باشید که حق همیشه با مشتری است. مهم نیست شما چه تولید می کنید. مهم این است که مشتریان چه کالایی می خرند. مهم نیست به آنها چه پیشنهادی می دهید، مهم این است که آن ها از کالای شما لذت می برند؟ با واقعیت ها روبه رو شوید و کالاها و خدمات خود را اصلاح کنید تا مشتریان خریدار آن باشند، کالایتان را دوباره بخرند و درباره اش با دوستان و آشنایانشان حرف بزنند. در برابر جذبه حیطه امن و راحت مقاومت کنید: به خاطر ترس از شکست، اکثریت مردم در برابر تغییر مقاومت می کنند و این در حالی است که تغییر به سود آنها کار می کند. به سبب قانون سکون، جسم در حال حرکت آنقدر به حرکت خود ادامه می دهد تا عاملی او را از حرکت باز دارد. اشخاص کار واحدی را سال ها ادامه می دهند برای اینکه از حوزه ی امن و ایمن خود فاصله نگیرند. هارولد چنین می گوید:بزرگـــــــــــترین مسئله، اعتیاد یا اعتیاد به کار نیست، بزرگتـــــــرین مسئله نفس پرستی است. اغلب افراد از اینکه کارشان اشتباه باشد متنفرند. با آنکه کاملا مشخص است آنها اشتباه می کنند، حاضر نیستند این را تصدیق کنند. این اشخاص به خاطر نفس خود حاضر نیستند که به اشتباهات خود اعتراف کنند و اغلب تقصیر را به گردن دیگران می اندازند و حاضر نیستند مسیر حرکت خود را اصلاح نمایند. پردرآمدترین فراست ها: به گفته ی هووارد گاردنر در دانشگاه هاروارد پردرآمدترین هوش ها و فراست ها، هوش اجتماعی است. همه چیز بستگی به این دارد که چگونه با دیگران مذاکره می کنید، با آنها ارتباط برقرار می سازید، آنها را متقاعد می کنید و نظرات و کالاها و خدمات خود را به دیگران می قبولانید و می فروشید. برای اینکه در زندگی کار ارزشمندی انجام دهید، باید از کمک و همکاری بسیاری از مردم برخوردار شوید. مهارت های بیان شخص شما در گرفتن کمک و حمایت از دیگران، از هر عاملی قدرتمندتر هستند و ممکن است هنوز به اندازه ی کافی رشد نکرده باشند. پدال گاز را فشار دهید: افزودن بر دانش و مهارت ها، مانند استفاده از سوخت با اکتان زیاد در اتومیبل، در راه رسیدن به مقصدمان می باشد. آموختن مهارت های جدید که می تواند توانمندی های شما را تغییر دهد شبیه فشردن پا بر پدال گاز توانمندی های بالقوه شماست. به زبان ساده برای کسب درآمد بیشتر ابتدا باید بیشتر بیاموزید. همانطور که پت رایلی مربی بستکتبال می گوید: اگر بهتر نشوید، بدتر خواهید شد. متاسفانه توانایی درآمدی اکثریت مردم یا ثابت است و یا حتی بدتر از آن، کیفیت نزولی دارد. توانایی کسب درآمد اضافه ی اکثریت از سطح تورم که 3 درصد است، بهتر نمی شود و به همین دلیل اکثریت مردم در شرایط شغلی مناسبی به سر نمی برند. 20 درصد اشخاص بالای جامعه ما پیوسته بر توانایی های کسب درآمد خود می افزایند. آنها بهترین کتاب ها را می خوانند، به بهترین نوارهای آموزشی گوش میدهند، فیلم های آموزشی تماشا می کنند و در کلاس ها و سمینارهای مختلف حضور به هم می رسانند. آنها یادگیری را به گونه ای دنبال می کنند که گویی آینده شان بستگی به آن دارد و همین طور هم هست. مارک تواین می گوید: شجاعت، مقاومت در برابر هراس است. نه اینکه هراس در کار نیست، بلکه بر این هراس مسلط شوید. کارایی و اثربخشی: هدف شما باید این باشد که خود را ارزشمند کنید و بعد تبدیل به کسی شوید که کاملا ضروری و مورد نیاز است. راه انجام دادن این کار این است که کمی زودتر شروع کنید، کمی زیادتر تلاش کنید و کمی بیشتر در دفتر کارتان باقی بمانید. وقتی نتایج بیشتر و بهتری گرفتید، تبدیل به لازم و ضروری می شوید. وقتی شهرتی کسب کنید که برای موسسه ی خود همکاری ارزشمند هستید، خیلی ها نظرشان به شما جلب می شود. اینگونه حقوق بیشتری دریافت می کنید و سریع تر مدارج ترقی را می پیمایید، خواه برای خود کار کنید، خواه برای دیگران. همه از پایین شروع می کنند: فقط فکر کنید. هر کسی که امروز در راس حوزه ی فعالیت شما قرار گرفته، زمانی اصلا خبر نداشت که چنین کاری وجود دارد. اما امروز آنها در راس قرار گرفته اند و بیش از همه درآمد دارند. در این میان خبر خوش این است که کاری را که هزاران نفر انجام داده اند شما هم می توانید انجام بدهید. کسی بهتر از شما نیست. کسی باهوش تر و با فراست تر از شما نیست. شما به قدری استعداد و توانمندی دارید که اگر یک صد بار هم متولد شوید، نمی توانید از همه ی آنها استفاده کنید. براساس قانون علت و معلول، اگر آنچه موفق ها می دانند و انجام می دهند، بیاموزید و انجام دهید، سرانجام بر آن مهارت مسلط می شوید و می توانید شما هم مانند آنها در ردیف موفق ها قرار بگیرید.
حاضر جوابی...
می گویند: "مریلین مونرو " یک وقتی نامه ای به " البرت اینشتین " نوشت
که فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم بچه هایمان به زیبایی من و
هوش و نبوغ تو... چه محشری می شوند! آقای "اینشتین"در جواب نوشت:ممنون
از این همه لطف و دست و دلبازی خانوم. واقعا هم که چه غوغایی می شود!
ولی این یک روی سکه است، فکرش را بکنید که اگر قضیه بر عکس شود چه رسوایی
بزرگی بر پا می شود !
روزی در یک میهمانی مرد خیلی چاقی سراغ برنارد شاو که بسیار لاغر بود رفت
وگفت:آقای شاو ! وقتی من شما را می بینم فکر می کنم در اروپا قحطی افتاده
است برنارد شاو هم سریع جواب میدهد : بله ! من هم هر وقت شما را می بینم
فکر می کنم عامل این قحطی شما هستید!
روزی نویسنده جوانی از جرج برنارد شاو پرسید:«شما برای چی می نویسید
استاد؟» برنارد شاو جواب داد:«برای یک لقمه نان»نویسنده جوان برآشفت
که:«متاسفم!برخلاف شما من برای فرهنگ مینویسم!»وبرنارد شاو گفت:«عیبی
نداره پسرم هر کدام از ما برای چیزی مینویسیم که نداریم!»
یه روز چرچیل در مجلس عوام سخنرانی داشت.یه تاکسی می گیره،وقتی به محل می
رسن،به راننده میگه اینجا منتظر باش تا من برگردم.راننده میگه نمیشه ،چون
میخوام برم خونه و سخنرانی چرچیل را گوش کنم.چرچیل از این حرف خوشش میاد
وبه راننده 10 دلارمیده .راننده میگه: گور بابای چرچیل ،هر وقت خواستی
برگرد!
نانسی آستور- (اولین زنی که در تاریخ انگلستان به مجلس عوام بریتانیای
کبیر راه یافته و این موفقیت را در پی پاسخگویی و جسارتهایش بدست آورده
بود) - روزی از فرط عصبانیت به وینستون چرچیل (نخست وزیر پرآوازه وقت
انگلستان) رو کرد و گفت :من اگر همسر شما بودم توی قهوتان زهر می کردم .
چرچیل ( با خونسردی تمام ونگاهی تحقیرآمیز) : من هم اگر شوهر شما بودم می خوردمش.
میگن یه روز چرچیل داشته از یه کوچه باریکی که فقط امکان عبور یه نفر رو
داشته… رد می شده… که از روبرو یکی از رقبای سیاسی زخم خورده اش می رسه…
بعد از اینکه کمی تو چشم هم نگاه می کنن… رقیبه می گه من هیچوقت خودم رو
کج نمی کنم تا یه آدم احمق از کنار من عبور کنه… چرچیل در حالیکه خودش رو
کج می کرده… می گه ولی من این کار رو می کنم
ترفند زیبایی پوست و مو با روغن نارگیل
عجیبترین و خنده دارترین رکوردهای کتاب گینس
رکورد تایپ برعکس
بلندترین جیغ دنیا
دوچرخه سواری برعکس با ویلون
سریعترین فرار از داخل یک چمدان بسته 7.04 ثانیه