سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از کوچه ی معشوق  گذر کردم و افسوس

بر حال دلم نیک نظر کردم و افسوس

هر روز به میعاد دو چشمت  بنشستم

در کوچه ی خاموش خطر کردم و افسوس

از بند سر زلف تو یکدم ننشستم

در بتکده ام شب به سحر کردم و افسوس

آن رقص لبانت همه در دام بلا بود

از بوسه دلدار حذر کردم و افسوس

ازاشک نگاهت شکست جام وجودم

در حسرت عمری که بدر کردم و افسوس

از ماندن بیهوده در این حالت جانسوز

 صد شوق که این حال بسر کردم و افسوس

لب باز کن ای عشق و بگو راز نهانت

تن زخمی و بیمار سفر کردم و افسوس






تاریخ : سه شنبه 92/3/28 | 8:57 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروز | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


کد موسیقی برای وبلاگ