روزی ملا خرش را گم کرده بود ملا راه می رفت و شکر می کرد. دوستش پرسید حالا خرت را گم کرده ای دیگر چرا خدا را شکر می کنی؟
ملا گفت به خاطر اینکه خودم بر روی آن ننشسته بودم و الا خودم هم با آن گم شده بودم!
سعدی حکایت می کند که کسی غلامش را که فردی ضعیف ، نحیف و نزار بود به دنبال آب فرستاد که با خود آب آورد.
اما شتاب آب چنان بود که غلام را نیز با خود برد.
و این حقیقتی است که می آموزد در هر ماجرا پیش از رویارویی ، توان و نیروی خود را باید اندازه گرفت.
از این رو کسانی که بدان همنشین می شوند نیز نخست باید اندازه ایمان و معرفت خود را بدست آورده و از همان آغاز تحلیل و دقت کنند که آیا در میان ایشان کاری از ایشان ساخته است و یا نه بلکه شکار می شوند.
ببین خورشید را در حال غروب است نمی دانم میدانی اینجا که نشسته ام چقدر سوت و کور است !؟
نیستی اینجا که اینگونه سرد و بی روح است
نیستی در کنارم که دلم تنها و پر از غصه در این لحظه ی غروب است
هیچ است این دل بی تو تمام است لحظه های شادی بی تو
بگیر دست مرا با آن دستان مهربانت
به تو نیاز دارم همیشه و همه جا به آن دل مهربانت
هستم تا هستی در این دنیای خاموش نمی شوی حتی یک لحظه نیز از یاد من فراموش!
روزی جنازه ای را می بردند پسر ملا از پدرش پرسید پدرجان
این جنازه را کجا می برند؟!
ملا گفت او را به جایی می برند که نه آب هست نه نان هست نه
پوشیدنی هست و نه چیز دیگری
پسر ملا گفت فهمیدم او را به خانه ما می برند!
شیخ بهایی نقل می کند که عابدی در کوه لبنان پیوسته به عبادت خداوند گرم و مشغول بود و حتی دمی از طاعت وی غفلت نمی ورزید و خداوند نیز از احوال وی غافل نبود و به وقت گرسنگی و نیاز مائده ای آسمانی فرو می فرستاد و او نیز تناول می کرد و شاکر بود.اما امتحان سیره خداوندی است زیرا که مشت آدمی باز می شود و خود را آن گونه که هست می یابد و می بیند.
از این رو خداوند عابد را امتحان نموده و یکی دو روز مائده را فرو نفرستاد و عابد به جای تحمل و تامل راه ِ خانه گبری را پیش گرفت و از او چیزی خواست و او نیز چند قطعه ای نان به او داد. در بازگشت سگی که بر خانه گبر پاسبانی می کرد پیوسته به دنبال عابد می رفت و پارس می نمود و عابد از هولِ جان نان ها را پیش روی سگ فرو ریخت و سگ همه را خورد ، اما باز به دنبال عابد راه افتاد و پارس می کرد. سرانجام عابد به جوش آمد و نهیب زد که ای بی شرم! آنچه داشتم دادم ، چرا رهایم نمی کنی؟
و به اذن خداوند سگ به زبان آمد و به عابد گفت: من بی شرم نیستم چرا که بیست سال تمام است بر خانه این گبر نگهبانم و ای بسا روزها به طول می انجامد و مرا حتی پاره استخوانی نمی دهد ، اما با این همه او را رها نمی کنم،اما تنها یک شبانه روز ،روزی و رزق تو نرسید ولی او را رها کردی و بر درخانه دشمن او کوفتی ، راستی بی شرم کیست؟
امام باقر (علیه السلام) فرمود:
هر کس بعد از نماز صبح هفتاد بار استغفار کند یعنی بگوید استغفرالله خداوند او را
می آمرزد گر چه گنا ه او در آن روز هفتاد هزار عدد .
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
آیا به تو چیزی یاد ندهم که صورت ترا از آتش جهنم حفظ کند. گفتم: بله. فرمود بعد از نماز صبح صد بار بگو اللهم صل علی محمد و آل محمد.
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
سزاوار است مرد بعد از تعقیب صبح پنجاه آیه قرآن بخواند.
به نوجوان تان بیاموزید چگونه خرج کند
غار لچوگوئیا پنجمین طولانیترین غار در جهان است. این غار در ایالت نیومکزیکو در آمریکا است. طول اکتشاف شده این غار 193 کیلومتر است و در حوالی پارک ملی حفرههای کارلزبد قرار دارد. شهرت غار بیشتر بخاطر کریستالهای عظیم الجثه آن است. غار بدلیل این اشکال نفیس زمین شناختی، به روی عموم بسته است و فقط جهت پژوهش به روی دانشمندان باز است.
یک دوست خوب ممکن است در بیمارستان به ملاقاتتان بیاید و بگوید، "زود خوب شو" و برود. اما یک دوست واقعی کنارتان مینشیند و میگوید، "تا زمانی که خوب شوی کنارت خواهم بود!"
1. صداقت
یک دوست واقعی همیشه صادق است، تحت هر شرایطی که باشد.
این وظیفه شماست که همیشه راست بگویید حتی وقتی میدانید که حقیقت میتواند آسیب بزند و به قیمت دوستیتان تمام شود (که اگر 9 اصل دیگر را رعایت کنید این اتفاق نخواهد افتاد).
هیچوقت چیزی را بدون اجازه برندارید، حتی اگر میدانید که دوستتان با این کار شما مشکلی نخواهد داشت. حتماً اول اجازه بگیرید.
2. اعتمادپذیری
یک دوست واقعی کسی است که بتوانید به او اعتماد کنید.
وقتی قولی میدهید باید حتماً سر آن بایستید و اگر میدانید نمیتوانید از عهده آن برآیید بهترین کار این است که صادق باشید و به دوستتان بگویید که نمیتوانید قولتان را نگه دارید.
اگر میگویید که در یک تاریخ و ساعت مشخص جایی خواهید بود یا کاری خواهید کرد، به هر قیمتی شده باید آن را انجام دهید.
3. احترام
یک دوست واقعی به زمان، اموال و اعتقادات احترام میگذارد.
• به زمان با تلف نکردن آن احترام میگذارد. سر قرارهای ملاقات به موقع میآید و اگر احتمال تاخیر بود به دوست خود اطلاع میدهد.
• به اموال با آسیب نرساندن به آن احترام میگذارد. با اموال و متعلقات دیگران با مراقبت و دوستی رفتار میکند.
• به اعتقادات با قضاوت نکردن آنها احترام میگذارد. اگر بدانید که دوستتان یکسری اعتقادات و اخلاقیات خاص دارد، به آنها احترام میگذارید، حتی اگر با آنها موافق نباشید.
4. دوست قبل از دیگران
یعنی هیچکس را به دوستتان ترجیح ندهید. برنامهتان با دوستتان را فقط به خاطر اینکه از یک نفر خوشتان آمده، برهم نزنید.
اگر کسی که از او خوشتان آمده واقعاً برایتان مهم است، میتوانید همیشه اول از دوستتان بپرسید و مطمئناً او درک خواهد کرد.
5. عاری از خودپرستی
یک دوست واقعی آرامش و راحتی خود را قربانی کرده و شما را جلوتر از خود قرار میدهد.
دوست واقعی خودخواهی ندارد و اگر بداند کاری که برای خودش منفعت مالی و مادی دارد در زندگی شما تاثیر منفی میگذارد، هرگز آن را انجام نمیدهد.
6. وفاداری
دوست واقعی وقتی به او نیاز دارید در اختیار شماست. حتی وقتی از او چیزی نخواهید.
دوست واقعی هیچوقت کاری که موفقیت و خوشبختی شما را بر هم میزند را انجام نمیدهد.
7. صبر
یک دوست واقعی با شما با صبوری رفتار میکند. وقتی اوضاع نیاز به زمان برای تغییر دارد درک کرده و حتی اگر بارها و بارها یک اشتباه را تکرار کنید درموردتان قضاوت بد نمیکند. البته تا زمانیکه برای بهتر شدن تلاش کنید.
8. با هم بخندید، با هم گریه کنید
یک دوست واقعی دوستی نیست که رفیق روزهای خوب شما باشد. او در روزهای بد هم مثل روزهای خوب کنار شماست. او شما را در موفقیتهای خودش هم سهیم میکند.
9. انتقاد سازنده
یک دوست واقعی از اینکه به شما بگوید چه کاری را اشتباه انجام میدهید نمیترسد. اگر ببیند چیزی برای شما بد است یا اینکه راه اشتباهی را میروید، از مداخله کردن واهمهای ندارد. اما همیشه انتقادات خود را با توصیههایی برای بهتر شدن شما همراه میکند.
مثلاً نباید فقط بگویید، "با این برنامه مالی جدیدت، ورشکسته خواهی شد." به او بگویید که چرا فکر میکنید برنامه مالی او با شکست مواجه خواهد شد. مثلاً بگویید، "تو میخواهی همه پولت را در چیزی غیرواقعی سرمایهگذاری کنید یا محصولاتی که میخواهی بخری تاریخ انقضا دارند و فکر نمیکنم بتوانی تا موعد مقرر 10% از آنها را هم بفروشی."
10. بخشش
یک دوست واقعی توانایی بخشیدن دارد. همه انسان هستند و همه انسانها دچار اشتباه میشوند. حتی ممکن است یک یا دو مورد از این قوانین طلایی را بشکنیم اما اگر بدانیم که خراکاری کردهایم و واقعاً پشیمانی خود را نشان دهیم و سعی کنیم جبران کنیم، یک دوست واقعی میتواند ما را ببخشد (فقط دقت کنید که سر یک موضوع مشابه دوباره اشتباه نکنید زیرا بخشش هم محدودیت دارد).